وقتی به موضوع «داستان خیلی کوتاه کودکان» میرسیم، یک نکته بیش از همه اهمیت خود را نشان میدهد؛ کودکان قصههایی را دوست دارند که در آنها تصاویر ذهنی روشنی مملو از رنگ و تصویر را ایجاد کند. یک داستان خیلی کوتاه کودکانه باید بتواند با استفاده از معجزهی نیروی خیال محیطی را در ذهن کودک ایجاد کند که قابل لمس و به دور از انتزاع و خشکی باشد. اینچنین داستانهایی باید در دنیای تصور و خیال کودکان را از سرزمینی به سرزمین دیگر ببرد و در مدتی که کودک به داستان گوش میدهد از دنیای واقعی پر از سختیها و مشکلات کنده شده در دنیایی مملو از خوشی ولو کوتاه پرواز کند.
البته فضایی که یک داستان خیلی کوتاه کودکانه در ذهن کودکان ایجاد میکند توأم با سازندگی است: در چنین داستانهایی قدرت تخیل و خلاقیت کودکان پرورش مییابد و کودک با الهام از شخصیتهای داستان میتواند بهتر از همسن و سالهای دیگر خود که از شنیدن داستان محرومند، برای حل مشکلات راه حل پیدا کند.
به گفتهی نویسندگان حوزه کودک و نوجوان و روانشناسان رشد ذهنی و جسمی کودک، داستان خیلی کوتاه کودکانه نه تنها برای کودکان یک محرک روانی و شنیداریست که تأثیرات زیادی بر روی کودکان میگذارند: «آشنایی کودک با محیط اطراف خود، الگو برداری از شخصیتهای داستانها هنگام مواجه با مشکلات مشابه و درک بهتر ارتباطات» از جمله تأثیرات مهمی است که داستان خیلی کوتاه کودکانه میتواند روی کودکان بگذارد.
اگر امروز انسانهای خلاقی هستید و به راحتی میتوانید با درکنار هم قرار دادن چند روی داد، ارتباط واقعی آنها را درک و راه حل ارائه کنید، همه و همه را مدیون دور کرسی نشستنهای گذشته میباشید: جائیکه والدین و پدر بزرگها و مادر بزرگها و کودکان و نوجوانان دور هم مینشستند و قصه میگفتند و میخندیدند، خندهای که در پشت آن دنیایی از یادگیری نهفته بود.